آرشیو اسفند ماه 1399

پرايس اكشن در ايران

تحليل فاندامنتال در برابر تحليل تكنيكال

۱۴ بازديد

 

دو سبك تجزيه و تحليل در آموزش فاركس تجزيه و تحليل بنيادي و تجزيه و تحليل فني است. به طور خاص ، تحليل فاندامنتال در برابر تحليل تكنيكال براي تجارت فاركس مهم هستند.
اما هنگام صحبت با معامله گران باتجربه و موفق فاركس در اين زمينه ، آنها معمولاً توافق نمي كنند كه كدام يك از اين دو نوع تحليل بر ديگري برتري دارد. آنها حتي در مورد اينكه تجار تازه كار بايد بر چه تحليلي متمركز شود توافق ندارند. برخي از معامله گران فاركس مي گويند شما فقط مي توانيد براساس تجزيه و تحليل فني معامله كنيد و يك مرور كلي از اصول اوليه داشته باشيد. برخي ديگر عمدتاً تجزيه و تحليل فني را ناديده مي گيرند و فقط به تحليل بنيادي مي پردازند. تحليل بنيادي - تحليل تكنيكي بالاخره كدام گروه درست است؟
پاسخ به اين سوال بستگي زيادي به سبك تجارت شما دارد. اين مي تواند براي معامله گران تازه كار كه معمولاً نمي دانند چه سبكي را دنبال كنند يا كدام روش مناسب شخصيت آنهاست ، كمي گيج كننده باشد. اما مشاهدات كلي وجود دارد كه مي تواند به اين س helpال كمك كند كه چرا برخي از بازرگانان به تحليل بنيادي و برخي ديگر به تحليل تكنيكي اهميت بيشتري مي دهند. اصول نوسانات ارزش ارزها نسبت به يكديگر بازار فاركس را تحريك مي كند. ارزش ارزها به مرور به دليل عوامل اقتصادي ، سياسي و اجتماعي تغيير مي كند.
اين به عنوان تحليل بنيادي شناخته مي شود. اگر به دليل تغيير در سياست هاي مالياتي ، شرايط اقتصادي ، موافقت نامه هاي تجاري و غيره ، ارزش پايه يك ارز تغيير كند ، قيمت دوبرابر كه اين تغييرات به آن مربوط مي شود نيز تغيير مي كند. تحليل بنيادي - تحليل تكنيكي از طرف ديگر ، تقاضا براي يك ارز نيز قيمت آن را نسبت به ارزهاي ديگر تغيير مي دهد. اگر مردم مقدار زيادي ارز خريداري يا بفروشند ، قطعاً ارزش آن تغيير خواهد كرد.
اين حركات و نوسانات كف و سقف نمودار قيمت زوجين را تشكيل مي دهد و اغلب مربوط به مشكلات اساسي نيست. البته ، تغييرات اساسي تقاضا را تحريك مي كند. اما نوسانات اندك در ارزش ارزها اغلب نتيجه كساني است كه وارد بازار مي شوند و چه كساني هستند. روند اساسي تغييرات اساسي در ارزش پول اغلب نسبتاً چشمگير و طولاني مدت است. به عنوان مثال ، روندي كه يك كشور در آن دچار ركود مي شود معمولاً چندين ماه طول مي كشد. حتي در اين شرايط نيز مي تواند تفاوت زيادي در ارزش واحد پول اين كشور داشته باشد.
تحليل بنيادي در مقابل تحليل فني از طرف ديگر ، اگر كشوري اقتصاد خود را به درستي مديريت كند ، در عرض چند سال ممكن است ارزش پول آن كشور دو يا سه برابر شود. استدلال هايي وجود دارد كه اين امر مي تواند بر تراز تجاري و فشارهاي تورمي نيز تأثير بگذارد. تغييرات فني از نظر فني ، بازار فاركس با توجه به جمعيتي كه مي خواهند همزمان خريد يا فروش كنند ، حركت مي كند. به عنوان مثال ، اگر شخصي بخواهد مقدار مشخصي ارز را بفروشد ، آن را به خريداراني مي فروشد كه هم اكنون در بازار هستند. تحليل بنيادي در مقابل تحليل فني هنگامي كه خريداران نااميد مي شوند ، معامله گران فاركس براي جذب خريداران بايد قيمت هاي پايين تري ارائه دهند. و هنگامي كه فروشندگان نااميد مي شوند ، بايد قيمت بالاتري را ارائه دهند. بسته به حجم معاملات ، همه اينها در عرض صدها ثانيه اتفاق مي افتد. اگر انتظار كاهش ارزش ارز وجود داشته باشد ، در اين صورت افراد بيشتري براي فروش آن وارد بازار مي شوند و در نتيجه ارزش آن ارز كاهش مي يابد و بالعكس.

 

تحليل تكنيكال و بنيادي چيست؟

۲۳ بازديد

 

در تحليل بنيادي ، سرمايه گذاراني كه سهام را مستقيماً به شركت ها مي خرند يا مي فروشند ، بايد قبل از انتخاب سهام ، شرايط شركت را با دقت و دقيق تجزيه و تحليل كنند. ما در آكادمي ويو با شما هستيم تا اين موضوع را به صورت كامل و شفاف براي شما تحليل كنيم.
در حالي كه تجزيه و تحليل تكنيكي يك روش محاسباتي براي شناسايي روند قيمت است و سعي مي كند آينده قيمت ها را براساس اطلاعات گذشته پيش بيني كند ، بنابراين يك سرمايه گذار موفق بايد از قدرت تحليلي بالايي برخوردار باشد. تحليل تكنيكي و بنيادي چيست؟
چگونه سهام را تجزيه و تحليل كنيم؟ براي تجزيه و تحليل سهام شركتها در بورس سهام دو روش اصلي وجود دارد: تحليل بنيادي تجزيه و تحليل فني تحليل بنيادي چيست؟ تحليلگر اصلي دليل حركت قيمت ها را از داده هاي مالي و اخبار شركت ها مشخص كرده و از آنها براي سرمايه گذاري صحيح استفاده مي كند. تحليلگر بنيادي بدنبال عدم تعادل بين ارزش ذاتي و قيمت سهام فعلي شركت است اگر تحليلگر نتيجه بگيرد كه قيمت سهام فعلي كمتر از ارزش ذاتي آن است ، اين سهام را تحت شرايطي به عنوان يك سرمايه گذاري مناسب ارزيابي مي كند. موقعيتي است كه از پتانسيل خوبي براي سودآوري برخوردار است.
به همين دليل ، روش تحليل بنيادي را تحليل بنيادي نيز مي نامند. در روش بنيادي ، سرمايه گذار عوامل اصلي تأثيرگذار بر قيمت سهام شركت را بررسي مي كند و بر اين اساس تصميم مي گيرد كه سهام شركت براي سرمايه گذاري مناسب است يا خير. در يك تحليل بنيادي ، سرمايه گذار پس از تحقيق و تجزيه و تحليل سه عامل فوق ، ارزش واقعي يا ذاتي سهام شركت را تعيين مي كند.
سپس با مقايسه ارزش ذاتي سهام آن شركت با قيمت فعلي بازار سهام ، تصميم به خريد ، فروش يا نگهداري آن سهام به شرح زير مي گيرد. 1- اگر از نظر سرمايه گذار ارزش ذاتي سهم بالاتر از قيمت فعلي اين سهم در بورس باشد ، اين سهم فرصت رشد بيشتر را دارد و براي خريد مناسب است. 2- اگر از نظر سرمايه گذار ارزش ذاتي سهم كمتر از قيمت فعلي آن سهم در بورس باشد ، نه تنها براي خريد مناسب نيست بلكه اگر سرمايه گذار چنين سهمي داشته باشد ، بهتر است براي فروش 3- اگر از نظر سرمايه گذار ، ارزش ذاتي سهام برابر با قيمت فعلي آن در بورس سهام باشد ، خريد و فروش براي سرمايه گذار سودآور نيست.
به عنوان مثال ، ما سه مورد بالا را توصيف مي كنيم ، با اين فرض كه سهام يك شركت در حال حاضر با قيمت 200 تن معامله مي شود. سرمايه گذار با استفاده از روش تحليل بنيادي ارزش ذاتي يا واقعي سهام شركت را محاسبه مي كند و نتيجه مي گيرد كه هزينه هر سهم اين شركت حداقل 250 تن است. در اين حالت ، سرمايه گذار سهام شركت را خريداري مي كند ، زيرا قيمت فعلي سهام اين شركت حداقل 50 تن كمتر از ارزش واقعي آن است.
حال اگر در همان مثال سرمايه گذار پس از تجزيه و تحليل قيمت سهام اين شركت به اين نتيجه برسد كه قيمت سهام شركت بيش از 150 تن نيست ، از خريد سهام شركت خودداري مي كند و اگر اين سهم را در سبد سرمايه گذاري خود داشته باشد ، او خواهد فروخت. سرانجام ، اگر سرمايه گذار به اين نتيجه برسد كه ارزش واقعي يا ذاتي هر سهم اين شركت 200 تن است و هيچ تفاوتي بين ارزش واقعي و قيمت سهام شركت وجود ندارد ، خريد يا فروش اين سهام به نفع سرمايه گذار نخواهد بود.زيرا سهام در بورس اوراق بهادار با قيمت واقعي معامله مي شود.